3

ساخت وبلاگ
بعد از چند روز مرخصی برگشنم سر کاری که دوسش ندارم.  بعد از چند روز سفر برگشتم سر کاری که دوسش ندارم. بعد از چند روز خوب برگشتم سر کاری که دوسش ندارم. بعد از چند روز مرخصی برگشنم سر کار و می‌بینم کاکتوسم خشک شده. آیا همه‌ی اینا دلایل کافی برای خودکشی نیست؟! :)) 17 ، 10 ، 9 ، 6 . توی چند ماه گذشته همینطور نوشتنم کم شده. خوندن که دیگه ... الان با 50 تا ستاره‌ی روشن در خدمت شمام! و به وبلاگ پرشینم که نگاه می‌کنم می‌بینم هر روز می‌نوشتم. من {کم حرف که بودم} کم حرف‌تر شدم یا واژه‌ها گم شدن یا نای نوشتن نیست؟ از چی می‌نوشتم قبلن؟ با کدوم واژه‌ها؟ با کدوم حس و حال؟  و به وبلاگ پرشینم که نمی‌تونم وار 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : غوغای,جهان,فارغ, نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 182 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 17:26

تازگی یه سریال از دوستم گرفتم به اسم westworld . یه سریال علمی تخیلی با تم هوش مصنوعی. داستان از این قراره که شما با پرداخت پول وارد یه دنیای ساخته شده توسط انسان می‌شید که اونجا می‌تونید هر کاری خواستید بکنید. «میزبان»های این دنیا روبات‌هایی هستند که هیچ اختیاری از خودشون ندارن و صرفن به بازی گرفته میشن و «مهمان»ها ، انسان‌هایی که وارد اون دنیا میشن و ادامه‌ی ماجرا که برای اسپویل نشدن نمی‌تونم بگم. حالا سوال اینه! اگه ما اسباب‌بازی‌های westworld باشیم چی؟! +پیشنهاد می‌کنم ببینید. 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : باشیم, نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 197 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 17:26

مرا ببین

که شب در گلویم آویخته!

که هر چه سرود می خوانم

آواز نی لبک غمگینی است

که ترانه اش را سگ ها دریده اند

مرا ببین!

که در صدایم

برای گوسفندان شکم دریده شان

چوپان ها

آوازهای غمگین می خوانند.

3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 193 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1396 ساعت: 21:06

نامم همان است که تو صدایم می‌کنی تصویرم همان، که در چشم تو... من همانم که تو آفریده‌ای از آغازین سلام و در من از تو دمیده‌اند روز نخست! #که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی (سعدی) +عکس از جنگ جهانی اول یا دوم +دوست ندارم صرفن بنویسم و یک طرفه باشه این وبلاگ نویسی، همه وبلاگاتون رو خوندم اما بی 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 181 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1396 ساعت: 17:07

راهنمایی که بودم یه دوست خیلی صمیمی داشتم. از اینا که زیاد به خونه‌ی هم رفت و آمد داشتیم و با هم درس بخونیم و از این سر شهر بزن برو اونور شهر که با هم فوتبال بازی کنید و اینطوری. تا دبیرستان هم این مراودات ادامه داشت و کم‌کم کمرنگ شد و از دست رفت. حالا ایناش مهم نیست. این دوست عزیز همون زمان راهنما 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 208 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1396 ساعت: 17:07

کاش دکمه ی لباست بودم 

همان دکمه ی معصوم

.

.

.

من از همه ی جهان دکمه بودن را می خواهم 

برای نزدیک بودن به آن 

منظم ترین ریتم ِ جهان

( زمانی که این شعر رو می نوشتم نمی دونستم "دکمه ها" چقدر مهم اند)

شعر تون زیباست .

3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 194 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1396 ساعت: 17:07

شاید موزیک ویدیو «زندگی» علی عظیمی رو دیده باشید. کلی شخصیت‌های دوست داشتنی معاصر رو توی این ویدیو می‌بینید. از رضا قاسمی و رضا دقتی گرفته تا مهسا وحدت و محسن نامجو و ... .  من کسی نیستم که زیاد هوشنگ ابتهاج خونده باشم اما نمی‌دونم چرا تمام طول ویدیو هی می‌گفتم پس سایه کو؟ پس ابتهاج چی؟ منتظر بودم 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 199 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1396 ساعت: 17:07

شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۵۳ ب.ظ فکر می‌کنم یه سکانس توی فیلم «نیمه شب در پاریس بود» یا شایدم «پیش از طلوع» که دختر و پسر توی فیلم به مردی برمی‌خورن که برای دیگران و با موضوع و کلماتی که می‌خوان شعر میگه. و شغل تئودور فیلم her هم که می‌دونیم چی بود ؛ نوشتن نامه‌های عاشقانه برای مردم از زبان همدی 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 175 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1396 ساعت: 17:07

یه روزی هم میاد که تو این خراب شده همه چی سر جاشه و دیگه به صورت دوره‌ای نمیایم غر بزنیم کارم فلان شد ، دانشگام فلان شد ، کوفت و زهر مار فلان شد.

یه روزم میاد که همه اونایی که به ناحق اذیت‌مون کردن تقاص پس میدن. یعنی امیدوارم این اتفاق بیفته.

#شاید موقت

3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 196 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1396 ساعت: 17:07

1+ خیلی زیاد پیش اومده که خانم‌ها از گیرهایی که توی محیط کار بهشون میدن برای پوشش ناراحتن. خب این کاملن قابل درکه. اما فکر نکنید ما مردها خیلی راحت و آزادیم. من روز نخستی که اومدم سر کار ، طرف یه نگاه عاقل اندر سفیه بهم انداخت گفت فلانی این موها رو هم فردا بریز پایین. با قلدری تمام! خب شمایی که میگ 3...
ما را در سایت 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dhanihastam1 بازدید : 202 تاريخ : چهارشنبه 18 مرداد 1396 ساعت: 17:07